چهارشنبه ۳ خرداد ۹۶
اگر دوست داری بنویسم
چشم
مینویسم
دستانم برای تو
چشمانم که که از گریه ی زیاد دیگر میسوزند برای تو
سرم که دیگر از درد دارد منفجر میشود برای تو
میدانم
دوست داری
که کنارت باشم
دوست داری حالت را خوب کنم
دوست داری که با خوب شدن حالم
حالت را خوب کنم
خودم هم انگار میخواهم با خوب شدنم خوب شدنت را ببینم
ولی
نمیدانم
اصلا چطور هستم
چه مشکلی دارم
بیماری ام چیست
چه میخواهم
فقط همه چی شده
نمیدانم
نمیدانم
نوشتنم را که میتوانم بدهم
پس میدهمت
بیا
این هم غصه ای دیگر
بگذار روی قلب شکسته ات