جواد چهار روزه

جواد چهار روزه

نمیدونی داری چی کار میکنی

حالت بد میشه

چرا میچسبی به این کامپیوتر

پدر بیچاره

جوان افسرده ای کاش بمیرد و این طور ناخواسته عذابت ندهد

سوال این است پدر

آیا همه چیز دست خودم است؟

آیا قابل تغییر است؟

چرا روانپزشک به یقین نمیگوید جواد شما

بیمارید

بیمار افسرده ی حاد

نباید حرص این را بخورید

مگر

با قرص خوردن

چیزی درست میشود؟
نمیدانم

#نمیدانم

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

دلتنگی زیبا

دلگرمی ام در این دلتنگی

این است

که

میدانم

تو هم در آن دور دور ها

غمی داری

از جنس غم من

خشک

و سرد

و بی رحم

این دلگرمی دلتنگی ام است

کاش دستانم قطع میشد و دستان گرم و نرم و ظریفت را نمی گرفتم

که الان

بدون ماده ی اعتیاد آور 

در در غم خماری ات نباشم

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف

اگر دوست داری...

اگر دوست داری بنویسم 

چشم

مینویسم

دستانم برای تو

چشمانم که که از گریه ی زیاد دیگر میسوزند برای تو

سرم که دیگر از درد دارد منفجر میشود برای تو

میدانم

دوست داری

که کنارت باشم

دوست داری حالت را خوب کنم

دوست داری که با خوب شدن حالم

حالت را خوب کنم

خودم هم انگار میخواهم با خوب شدنم خوب شدنت را ببینم

ولی 

نمیدانم

اصلا چطور هستم

چه مشکلی دارم

بیماری ام چیست

چه میخواهم

فقط همه چی شده

نمیدانم

نمیدانم

نوشتنم را که میتوانم بدهم

پس میدهمت

بیا

این هم غصه ای دیگر

بگذار روی قلب شکسته ات

۰ نظر ۲ موافق ۰ مخالف
آرشیو مطالب
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان